پارادوكس
حضور زنان
در ورزشگاهها
فاطمه راكعي
1) پس از حضور دامنه وسيعي از خانوادههاي ايراني در ورزشگاه آزادي در روز جمعه، يكبار ديگر بحث حضور زنان و خانوادههاي ايراني در ورزشگاهها مطرح شده و بسياري به دنبال واكاوي دلايل اين برخوردهاي دوگانه در جامعه هستند. افكار عمومي ايرانيان با بهت و حيرت و در شرايطي كه سالها در گوش آنها خوانده شده كه حضور زنان در ورزشگاهها، امكانپذير نيست، شاهد حضور حدود دهها هزار بانوي ايراني در ورزشگاه آزادي بودند، بدون اينكه مشكلي ايجاد شود. اين براي نخستينبار نيست كه مردم شاهد برخوردهاي دوگانه درخصوص موضوعات مختلف هستند، بلكه دامنه وسيعي از پروندههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... وجود دارند كه در آنها سياست يك بام و دو هوا وجود دارد. در جهان امروز، هيچ منطق سالمي نميپذيرد كه حضور زنان در ورزشگاه براي تماشاي مسابقه فوتبال، مشكلي ايجاد كند. اما متاسفانه حتي يك چنين حق سادهاي نيز سالهاست از زنان و دختران ايراني دريغ شده است.
2) برخي افراد و جرياناتي كه تريبونهاي عمومي را دراختيار دارند، اعلام ميكنند حضور زنان در محيطي كه همراه با هيجان است، اشكال شرعي دارد، اين درحالي است كه در جريان همايش روز جمعه، هم رفتارهاي هيجاني مشاهده شد و هم آهنگهاي شاد و مفرح پخش شد، اما مشكلي ايجاد نشد. اين درحالي است كه در جريان بازي فوتبال ايران و لبنان، عليرغم فروش بليت به زنان نه تنها اجازه ورود آنها به استاديوم داده نشد، بلكه رفتارهاي خشونتباري نيز با بانوان متقاضي حضور در استاديوم صورت گرفت. بعد از ماجراي حضور زنان در ورزشگاه آزادي در روز جمعه به نظر ميرسد، ديگر مشكل نبود زيرساختها، اشكالات شرعي و معضلات ارتباطي حل شده باشد و از اين پس بايد اجازه داده شود، زنان و دختران ايراني بتوانند، بازي تيم مورد علاقه خود را همراه با خانواده در استاديوم تماشا كنند.
3) از سوي ديگر، اين برنامه در روزي برگزار شد كه از يك طرف در شب وفات امام جعفر صادق(ع) قرار داشتيم و از طرف ديگر، جامعه ايراني به دليل فاجعه متروپل در آبادان سوگوار و عزادار بودند.
شما تصور كنيد اگر يك چنين رفتاري از سوي گروههاي ميانهرو و اصلاحطلب صورت ميگرفت، جريان مقابل چه واكنشهايي نشان داده و چه كفنپوشاني به خيابانها ميريختند و فرياد وااسلاما سر ميدادند؟ اين رويكردهاي دوگانه بيانگر آن است كه اغلب برخوردهاي در اين كشور براساس مقتضيات سياسي و جناحي صورت ميگيرد و تفكر و انديشه خاصي پشت سر رخدادها وجود ندارد. معتقدم كشورداري، ظرايف و لوازمي دارد كه بدون توجه و بهرهمندي از آنها، جز آشفتگي نتيجهاي به دست نميآيد. وقتي كشور از حضور افراد شايسته، متخصص و كارآمد خالي شود، نتيجه همين رفتارهاي دوگانهاي ميشود كه اين روزها شاهد وقوع آن هستيم.
4) برخي تصور ميكردند يكدست شدن حكومت و حذف ساير جريانات سياسي به نفع يك جريان خاص باعث ميشود تا برخي رفتارهاي پارادوكسيكال در نظام حكمراني، پايان پيدا كرده و مطالبات اقشار مختلف جدي گرفته شود. اما واقعيتهاي ميداني نشاندهنده آن است كه سياستگذاران كشور هنوز نتوانستهاند، تضادهاي موجود در شيوه حكمراني را حل و فصل كنند و رفتارهاي معقولي را در پيش بگيرند. معتقدم يكدست شدن شيوه مديريت كشور نه تنها باعث افزايش نظم و قانونگرايي نشده است، بلكه در بطن اين يكدستي، بينظميها و آشفتگيهاي فراواني مشاهده ميشود كه در ادامه منجر به بروز مشكلات عديده در كشور خواهد شد. تضادهايي كه براي رفع آن ميبايست فضاي لازم براي حضور افراد شايسته و متخصص فراهم شود.